ساقی عطشان




   ساقی عطشان


    پایگاه فرهنگی مذهبی ساقی عطشان
موضوعات مطالب
نويسندگان وبلاگ
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها:

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 37
بازدید ماه : 166
بازدید کل : 5318
تعداد مطالب : 70
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

طراح قالب

Template By: LoxBlog.Com

درباره وبلاگ

سلام به همه ی بازدیدکنندگان عزیز این وبلاگ به عشق ارباب حسین ساخته شده است امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ سپری کنید
لينك دوستان
» قالب وبلاگ

» فال حافظ

» قالب های نازترین

» جوک و اس ام اس

» جدید ترین سایت عکس

» زیباترین سایت ایرانی

» نازترین عکسهای ایرانی

» بهترین سرویس وبلاگ دهی

پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی
نماز مائده ی آسمانی
صهیون ستیزی
خبرگزاری رئال مادرید
خیمه
طلوع ستاره
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساقی عطشان و آدرس saghiatshan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» فیلم شاه زاده پارسی

- ژانر: اکشن، ماجراجویی و فانتزی
- کارگردان: مایک نیوول
- نویسندگان: بواز یاکین، دوگ میرو، کارلوبرنارد و جردن مکنر
- تهیه کننده: جری بروکمایهر
- ستاره ها: جک جیلنهال، جما ارترتون و بن کینگزلی
- امتیاز فیلم: 6.6
- توزیع کننده: والت دیزنی پیکچرز
- زمان انتشار: 28 مه 2010
- کشور تولید کننده: ایالات متحده امریکا
- مدت زمان: 114 دقیقه
- بودجه 200 میلیون دلار
- شعار فیلم: مبارزه طلبی آینده
- واژگان کلیدی: شاه زاده، خنجر، پادشاه، فرمان روا

شاهزاده ایرانی گمشده در هالیوود
فیلم
سینمایی شاهزاده پارسی (شن های زمان) (Princeof Persia) فیلمی پرهزینه و حرفه ای است که در قالب یک افسانه شرقی به روایت بخشی از فرهنگ و تاریخ گذشته ایران می پردازد. پرداخت قوی و در نگاه اول، مثبت فیلم از آنچه به سرزمین پارس تعلق دارد و نیز جذابیت ساختار، خط سیر داستانی و کش و قوس فیلم نامه آن سبب شده است مخاطبان خارجی و ایرانی کم و بیش از آن استقبال کنند. ایده اصلی این فیلم از بازی رایانه ای با همین نام گرفته شده است که اولین نمونه آن در سال 2008 ساخته شد. البته داستان و درون مایه آن، اثری مستقل است که ارتباط چندانی با بازی ندارد و باید به عنوان اثر رسانه ای مستقل بررسی شود.
تنوع شخصیت های داستانی فیلم، بهره گیری از جلوه های ویژه قوی، قابل حدس نبودن روند داستانی از سوی عامه مخاطبان، بهره گیری از بازیگران خوش نقش و بازی خوب بازیگران فیلم. به کارگیری فراوان نمادها و نشانه ها (بهره گیری از زبان رمز)، قوت موسیقی و در نهایت، خط سیر قوی این فیلم از نقاط قوت این فیلم است.

سیری کوتاه در فیلم (روایت قصه فیلم)
پادشاه ایران در دیداری که از پایتخت دارد، به بازار شهر می رسد. در این میان، شاهد فرار نوجوانی چالاک از دست سربازان حکومتی است. «دَستان» که نوجوانی باهوش و جسور، اما خیابانی است، به دلیل ویژگی های خاصش و به این دلیل که هنوز خانواده پادشاه از سوی خدا به حد نصاب و کمال نرسیده است، به فرزند خواندگی پادشاه پذیرفته می شود و به کاخ شاه راه می یابد. سال ها از این داستان گذشته است و دستان، جوانی برومند شده که مسئول جناح راست و سر کرده اراذلی است که هنگ نظامی او را تشکیل می دهند.
«نظام»، اَمین دستگاه حاکمه و مشاور اصلی پادشاه است. حاکم شهر الموت به تجهیز دشمنان سرزمین پارس به سلاح های جدید، متهم می شود. حکومت تصمیم می گیرد به این شهر یورش برند و این حاکم خائن را که قصد مقاومت دارد، بر کنار کنند. پادشاه به معبد شرقی در نزدیکی هند رفته و به عبادت مشغول است. همه فرزندان پادشاه به درخواست نظام، بسیج می شوند و الموت را تصرف می کنند.
شاهزاده مؤنث الموت، تهمینه پس از به آتش کشیده شدن شهر به اسارت در می آید.. دَستان پس از نبرد تن به تن با پیک الموت، او را از پای در می آورد و خنجر عجیب او را غنیمت می گیرد. در جشن پیروزی، پادشاه به پاس شجاعت و رشادتی که دستان از خود نشان داده است، تهمینه را به عنوان همسر او معرفی میکند. درست در همین لحظه، پادشاه با لباسی که هدیه طوس است، اما از طریق دستان به وی می رسد، مسموم میشود و جان می سپارد. جشن به آشوب کشیده می شود و همه شواهد نشان می دهد دستان، قاتل پادشاه است. دستان و تهمینه به همراه خنجر عجیب از شهر می گریزند. دستان به دنبال راهی است که بی گناهی خود را ثابت کند. او تصور میکند فرزندان خونی پادشاه این توطئه را طراحی کرده اند، به همین دلیل مخفیانه به شهر باز میگردد و به سراغ نظام می رود که مورد اعتماد اوست و ماجرای بی گناهی خود را بازگو می کند. در میانه صحبت، سربازان نظام او را محاصره می کنند. اما دستان باز هم موفق به فرار میشود.
تهمینه راز خنجر اسرار آمیزی را که دستان از حاکم الموت به غنیمت گرفته است، برای او بازگو می کند. این خنجر که در واقع، هدیه ای الهی به مردم سرزمین پارس است، می تواند زمان را به عقب بازگرداند و امکان جبران اشتباه ها را فراهم آورد، دارنده آن می تواند به قدرت بی پایانی خنجر و قلب تپنده ای که در دل الموت است، به هر میزان که لازم باشد، به عقب باز گردد و هر کاری را از نو شروع کند. دستان متوجه می شود همه این توطئه ها کار «نظام» بوده است و او به دروغ، حاکم الموت را خائن و شریک دشمنان سرزمین پارس معرفی کرده است تا خنجر اسرار آمیز را به چنگ آورد و با قتل پادشاه، خودش به حکومت سرزمین پارس برسد. بازوان اجرایی نظام، گروهی آدم کش حرفه ای هستند به نام هاساسین «حشاشین» [1] که به دستور او مأمور می شوند با کشتن دَستان، خنجر اسرار آمیز را برای او بیاورند.
در نبرد پایانی، دستان موفق می شود به کمک خنجر، زمان را به عقب برگرداند و نظام را رسوا کند و برادرش، طوس را به قدرت برساند. بعد از پیروزی، دستان به پیشنهاد برادرش، طوس که اکنون پادشاه سرزمین پارس است، با تهمینه ازدواج می کند. دستان نیز با تسلیم خنجری که از ایشان در دست داشت، به نوعی از تهمینه خواستگاری می کند و همه چیز به خیر و خوشی به پایان می رسد.
[1] یاران حسن صباح که کارشان فروختن داروهای گیاهی بود و به همین علت به این نام معروف شدند، غرب برای بدنام کردن این گروه عنوان تروریسم و گروه های ترور را به نام ایشان و با عنوان هاساسین ضبط کرد.

اسلام ستیزی نمادین
این احتمال زمانی تقویت می شود که شخصیت هایی مانند حسنین را در فیلم می بینیم که نماد شرارت هستند. حسنین، اصطلاحی برای رساندن معانی حسن و حسین بوده و از صدر اسلام برای بیان اسامی امام حسن و امام حسین علیهما السلام استفاده شده است. در این فیلم همان نام برای این شخصیت استفاده شده و جالب این جاست که عمامه ای سیاه بر سر دارد، اما چهره ای نیم سوخته و چشمانی با رنگ سبزمات دارد. این نشانه در نشانه شناسی جزو نشانه هایی است که به همراه رنگ سیاه، قرمز سیر و آبی جیغ در ردیف رنگ های شیطانی قرار می گیرند و برای نشان دادن شیطان و فرد شرور و شیطانی از این رنگ ها استفاده می شود. حسنین در این فیلم، فردی است که مار در آستین می پرورد، مهره نظام برای ترور حکومتی است و سر کرده افرادی است که گروه ترور فوق سری دولتی اند. صورت نیم سوخته، تیپ رفتاری و نام گروه ایشان که بعد از انتقال به زبان انگلیسی، معادل ترور و آدم کشی شده است، به همران نشانه ها و نمادهایی که در نمایش این شخصیت از آن بهره گرفته می شود، همه و همه برای سیاه نمایی شخصیت امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) تنظیم شده است. به طور کلی، نام مبارک ایشان بر این فرد پلید در فیلم نهاده شده است تا بار معنایی آن رساننده آن مفهوم و ترکیب آن با شرارت و پلیدی برای سیاه نمایی و پلید معرفی کردن ایشان باشد.

تحلیل محتوایی فیلم
نقشه ابتدایی فیلم و برخی معماری ها تداعی کننده دوره سلجوقیان یا دورانی در ایام باستان است. با این حال، فیلم از نظر تاریخی، دچار تشویش و بی نظمی است و حتی برخی پلان ها به حکومت عثمانی و گاه به سرزمین هندوستان با عربستان ارجاع دارد. در ابتدای فیلم زمانی که گوینده از ایرانی بزرگ و با تمدن تعریف می کند که از شرق مدیترانه تا غرب چین امتداد داشت، به جای ارتش فیل سوار، سپاهیان شترسوار در فیلم به نمایش در می آید. نیک می دانیم که ایران در هیچ دوره زمانی، سپاهیان می دانیم که ایران در هیچ دوره زمانی، سپاهیان شترسوار نداشته است. بر خلاف آن چه در فیلم به تصویر کشیده می شود، در دوران کهن، ایرانیان از ارتش فیل سوار بهره می جستند و ایران به تمدنی فیل سوار مشهور بوده است.
در جای دیگر از فیلم و در همان شروع نیز درختان نخل به تصویر کشیده می شوند. در نقاط زیادی از جنوب ایران، درختان نخل رشد می کنند، اما ایران، سرزمین نخل نیست. از آن بالاتر، تصویر درختان نخل در الموت نشان داده می شود، در صورتی که الموت، سرزمینی کوهستانی و سرد است. این مسئله یا در بی اطلاعی کارگردان و تهیه کننده ریشه دارد یا از تعمدی بر می خیزد که در القای برخی مفاهیم در نظر داشته اند. مورد اول به دلیل به تصویر کشیدن برخی صحنه های فوق سری از قلعه اصلی الموت منتفی است و این تصاویر نشان دهنده میزان اطلاع عوامل سازنده از فضای ایران کهن است. پس احتمال دوم بیشتر تقویت می شود؛ زیرا ایشان در پی القای مفهوم اسلام گرایی در کنار ایران گرایی بوده اند. باید دانست نخل و شتر در فیلم های هالیوودی به نمادی ثابت برای به تصویر کشیدن غیر مستقیم اسلام به کار گرفته می شوند.

دستان و تهمینه، انسان های معیار ایرانی
رستم دستان و همسرش، تهمینه، معروف ترین شخصیت های شاهنامه اند که در تمام دنیا با فرهنگ و تاریخ ایران گره خورده اند. در این فیلم، از شهرت این دو نام بهره گرفته و بارها اشاره می شود که دستان با آنکه از خانواده ای اصیل نیست، اصیل ترین شازاده ایرانی است. برای خوانندگان روشن است که نقش اول و شخصیت های محوری فیلم اگر اهل جایی معرفی شوند، به عنوان انسان های معیار آن سرزمین خواهند بود و تمام مواردی که از او صادر می شود، مؤلفه هایی برای معرفی شخصیت جامعه هدف خواهند بود. در این فیلم که نقش اول آن را دستان (جیک جیلینگهال) بر عهده دارد، نزدیک به ده بار (دوبار به کمک تصاویر و زبان رمز و هشت بار دیگر از زبان خود دستان، برادرانش، نظام و حتی شخص پادشاه) بیان می شود که وی نه خون اصیل داشته و نه اصالت و نجابت خانوادگی. همچنین بی پدر و مادر بود و دله دزدی می کرد. همه این توصیف ها، اوج بی شرمی غرب در توهین کردن به فرهنگ ایران و ایرانی است.

دَستان؛ منجی ایران
به طور معمول، فیلم های منجی گرایانه به شکلی ساخته می شوند که فضای جهانی را ترسیم کنند یا در مواردی، مراکز مهمی از دنیا به نمایندگی از جامعه جهانی به تصویر کشیده می شود. البته در مصادیق فراوانی از این دست فیلم ها که در سال های اخیر رو به فزونی است، این قالب شکسته شده است. در این گونه فیلم ها به جای ترسیم جامعه جهانی، تنها کشور یا کشورهایی خاص به تصویر کشیده می شود و با در پیش گرفتن سکوت نسبت به وجود کشورهای دیگر چنین القا می شود که گویا کشور دیگری وجود ندارد. دراین صورت، قهرمان فیلم که گاه به صورت جمعی یا فرد محور تصویر می شود، در قالب منجی یا مصلحی ایفای نقش می کنند. بنابراین نگاه، فیلم شاهزاده پارسی نیز جزو فیلم های منجی گرایانه با ژانری تاریخی است. نقش منجی این فیلم را دستان بر عهده دارد و با نجات دادن الموت و در واقع، کل ایران، شخصیت نجات بخش خود را به نمایش می گذارد. این منجی در گام نخست، به صورت ناخواسته، تهمینه را نجات می دهد که در این فیلم، محافظ خنجر خدایان است. وی در گام بعدی، الموت را نجات می دهد و با نجات دادن قلب تپنده زمین (شن های بی انتهای زمان) که در زیرزمین شهر قراردارد، جلوی نفرین و غضب خدایان را می گیرد و با این کار، ایران و دنیا را از ویرانی رهایی می بخشد. در فیلم، بارها به شکل های گوناگون از زبان تهمینه می شنویم که اگر خدایانی که به ادعای او این دنیا را آفریده اند، غضب کنند، تمام هستی را نابود می کنند. این نکته علاوه بر مطالب بالا به تأیید ادعای این مقاله مبتنی بر منجی بودن دستان کمک می کند؛ زیرا به ادعای فیلم، تنها یک نفر است که می تواند جلوی ویرانی کل دنیا را بگیرد و او کسی جز دستان نیست. پس دستان، منجی کل دنیا معرفی می شود. البته در ابتدای فیلم به امپراتوری بزرگ ایران که بر نزدیک نیمی از آسیا، شمال آفریقا و جنوب اروپا گسترده شده بود، اشاره می شود که به القای این فضا کمک شایانی می کند.

ترسیم جهت دار سبک زندگی ایرانیان
این فیلم سرشار از نمادهای اسلامی است، اما از نظر فرهنگی، تمامی مؤلفه های اسلامی و حتی ایرانی در مناسبات روزمره حذف کرده است و همه روابط با الگویی امروزی و غربی شکل می گیرد. از فرهنگ ایرانی تنها به مواردی چون تعدد زوجات و حرم سرا، زن بارگی پادشاهان، خوش گذرانی و جنگ افروزی اشاره شده است. نوشیدن شراب و انواع مست کننده ها، اباحی گری در ارتباط با جنس مخالف، ادبیات گفتاری و رفتاری ناشایست، ارزش های انسان غربی و ... مواردی است که به شکلی بسیار نامحسوس به مخاطب القا و در قالب رفتاری و گفتاری شخصیت اصلی داستان یعنی شخص دستان برای مخاطبان از طریق الگوپردازی نهادینه می شود.
رگه های معناگرایی در فیلم
در سراسر فیلم، تهمینه، لباسی هندی بر تن دارد که ویژه زمان عبادت و اعمال عبادی است. این نقش محوری با عنوان «محافظ خنجر خدایان» شناخته می شود. جالب این جاست که وقتی دوربین در فضای شهر و معبد محل استقرار این خانم به گردش در می آید، تصاویری که به چشم می خورد، انسان را به یاد معابد بودایی هند می اندازد هم گنبدهایی که برای معابد ترسیم می شود و هم اندرونی این معابد، فضایی بسیار مشابه آن چیزی است که از معابد بودایی سراغ داریم. جالبتر ایناست که در نمادهایی، مجسمه بود ایا الهه های این مکتب نیز در معبد به چشم می خورد. نکته بعدی در این فیلم، برگشتن دستان از باور موحدانه و ایمان آوردن به این آموزه است که خدایان، آفرینندگان این نظام خلقتند. این نکته را به نمادهایی بیافزایید که در معابد
و شهر الموت می بینید. وقتی از زبان تهمینه می شنویم که او محافظ خنجر خدایان است، وی داستانی را برای نجات دادن این عالم از سوی دخترکی تعریف می کند که امروز خود او جای آن دخترک باید از این خنجر محافظت کند. در این وضعیت، خدایانی که در فیلم معرفی می شوند، آیا جز بر الهه های هندویی بودایی قابل تطبیقند؟ این نگرش نئوبودیستی در سراسر فیلم حضور جدی دارد، اما چون با زبان رمز و ابهام و در قالبی نمادین بیان میشود، مشهود نیست هم چنین سفر پادشاه پدر در ابتدای فیلم به شهری در شرق ایران آن زمان که در حدود جغرافیایی نیمه شمالی هند واقع می شود،می تواند دلیل دیگری بر تأکید فیلم نسبت به اهمیت مکاتب هندی باشد. مقدس معرفی کردن تهمینه در انتهای فیلم و سر تعظیم فرود آوردن دستان به عنوان منجی، به احترام تهمینه و حتی بالاتر از آن، تقدیم ایمان و زانو زدن در برابر این جایگاه مقدس که نماد آیین بودایی است، دلیل دیگری بر معناگرا بودن فیلم و تبلیغ آیین های شرقی است.

دستان موحد، مشرک می شود
دستان که هدیه خداوند به خانواده پادشاه و فردی معتقد است، در چند مرحله با باورهای مشرکانه آشنا می شود و سرانجام در مقابل آن سر تعظیم فرود می آورد. در ابتدا به ظاهر، خبری از شرک در فیلم نیست، اما وقتی دستان با تهمینه از کاخ می گریزند، دستان بر اثر حادثه ای متوجه می شود که خنجر غنیمتی، کاردی عادی نیست. گام اول القای شرک از سوی تهمینه با بیان این نکته برداشته می شود که این خنجر، هدیه ای از سوی خدایان است. در گام بعد، دستان متوجه می شود که خنجر با هر شنی کار نمی کند و اندکی به آنچه تهمینه گفته بود، متمایل می شود. در گام بعد از قبول کارکرد خنجر، نوبت تثبیت باورهای القایی از سوی تهمینه است. در این مرحله هم هنوز باوردستان به این افسانه شکل نمی گیرد. در سکانسی که دستان، تهمینه را به شیخ عمر در بهای جانش و خنجر می فروشد، با تهمینه درگیر می شود. تهمینه می خواهد دستان، خنجر را به او پس دهد؛ زیرا آن خنجر برای خدایان و در دست او امانت است، اما دستان به او می گوید متعلق به خدایان توست، نه خدای من. در این گام، دستان متوجه می شود نظام فقط به دنبال خنجر بوده است و این سئوال برایش پیش می آید که چرا؟ توفان شن نیز فرصتی است برای دستان که داستان تهمینه و افسانه خنجر و مهلت خدایان به انسان ها را بشنود. دزدیده شده خنجر به دستور نظام و به کمک حسنین و باز پس گیری خنجر از نظام، فرصت دیگری برای دستان و مخاطب فیلم ایجاد می کند تا حرف های تهمینه در ذهن او نهادینه شود.
در گام بعدی با به تصویر کشیدن قلب تپنده زمین که در الموت وجود دارد، باور حرف های تهمینه برای مخاطب به تبع دستان، آسان و آسان تر می شود. در گام آخر، دستان با تقدیم کردن خنجر به تهمینه در حالی که زانو زده است، به نوعی سر تعظیم به باور مشرکانه فرود می آورد و در برابر عظمت محافظ خنجر خدایان زانو می زند.

چند پرسش و پاسخ
پرسش های زیاد و بی پاسخی درباره این فیلم و محتوای آن وجود دارد که به طرح و پاسخگویی به آن ها می پردازیم. شاهزاده ایرانی در پی چیست؟
فیلم سینمایی شاه زاده ایرانی را باید آغاز یک خط سیر رسانه ای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران و ارزش های آن به شمار آورد و می توان انتظار داشت محصولات دیگر این خط رسانه ای در دیگر قالب های تصویری یا نوشتاری، در آینده نزدیک عرضه شود. شاهزاده ایرانی تقابل دو جبهه خیر و شر در ایران را به تصویر می کشد که هر یک، از عناصر کاملاً مشخص و هدفمندی قوام یافته اند و همه این عناصر، معنای خاص و روشنی را برای مخاطب ایرانی تداعی می کنند. در یک سو، دستان، قهرمان خیابانی، اما مردمی سرزمین پارس و در سوی دیگر، «نظام» حیله گر و قدرت طلبی است که می کوشد حکومت را ازآن خود سازد. نظامی که در ابتدا مورد اعتماد همگان بود و ملجاء و پناه دستان به شمار می رفت، سعی دارد با دست یابی به خنجر خدایان (ابراز جنگی و نمادی از سلاحی غیر متعارف)، جنگی بزرگ و آخرالزمانی به راه اندازد که سیطره او را بر سرزمین پارس و بسیاری از مناطق دیگر تضمین می کند. به این جمله دقت کنید که از زبان تهمینه خطاب به دستان بیان می شود: «ما باید جلوی آغاز این «آرماگدون» را بگیریم.» می دانیم واژه «آرماگدون» برگرفته از نام منطقه ای در بیت المقدس است و در کتاب مقدس مسیحیان به جنگی بزرگ اطلاق می شود که جبهه شر و باطل آن در سرزمین های شرقی بیت المقدس قرار دارد که سکونت گاه مسلمانان است.

جمع بندی نهایی
نکته مهمی که مخاطبان چنین فیلم هایی باید در نظر بگیرند، اکتفا نکردن به ظاهر فیلم و تحلیل و بررسی عمیق محتواست. خوب می دانیم دل سازندگان این فیلم ها برای مخاطبان ایرانی نسوخته است که میلیون ها دلار خرج کنند و فیلم ها، سریال ها و بازی های رایانه ای بسازند تا جوان و نوجوان ایرانی بی سرگرمی نماند. به یقین، اهداف بلند فراوانی پشت این دست محصولات غربی نهفته است که ما از آن بی اطلاعیم، ریزبینی و دقت در محتوای فیلم، خط سیر اندیشه دشمن را به ما می نمایاند، درست است که این فیلم مانند فیلم 300 به طور صریح و آشکار توهین نمی کند و رمز موفقیت آن هم در جذب مخاطب ایرانی، رعاین همین نکته است، اما در باطن، خباثتی که دارد، کم از آن فیلم نیست و این نکته با دقت و تیزبینی حاصل می شود.رسانه به دنبال مخاطب منفعل می گردد تا هر چه دوست دارد، در دل او بکارد، اما وظیفه جوان اهل بصیرت، نکته سنجی و دقت و ظرافت است تا در دام وسواس های خناس نیافتد. این سخن خداوند در قرآن کریم است: «پس به بندگان بشارت بده؛ آنان که گفتارها را می شوند و بهترین را انتخاب می کنند. اینان کسانی هستند که خداوند ایشان را هدایت کرده است و ایشان صاحبان خردند.»

نظام کیست؟
«نظام» به نوعی تداعی گر «نظام الملک طوسی» است، اما برخلاف آن چه در فیلم القا می شود، این شخصیت تاریخی، فردی خادم و مورد اعتماد بوده است. دیگر شخصیت های تاریخی دوره ای که فیلم درباره آن سخن می گوید، هیچ کدام با هم سازگار نیستند. برای مثال، اگر حسنین را نمادی برای به تصویر کشیدن حسن صباح بدانیم، آن وقت باید به ایران بعد از اسلام کار داشته باشیم، نه ایران باستان. تمام مؤلفه های فیلم بر این امر شهادت می دهند که روی خطاب فیلم، ایران اسلامی است و شاهد این مدعا به تصویر کشیده شدن مناره ها و مساجد فراوانی است که هنگام خشم خدایان، تصویر ویران شدن آن ها به نمایش در می آید. با این حال، فیلم نه در زمان و مکان و نه در خلق شخصیت های گوناگون، بی طرفی و امانت داری را رعایت نکرده است.

هاساسین یا حشاشین چه کسانی هستند؟
هاساسین یا همان حشاشین به عنوان یکی از گروه های مبارز شیعی (فرقه اسماعیلیه) در تاریخ ایران شهرت جهانی دارند. تاریخ نگاران درباره حسن صباح، رهبر این گروه و صحت و سقم وجود خارجی چنین فردی اختلاف نظرهای جدی دارند، ولی گروه حشاشین به عنوان یکی از شاخه های نظامی شیعه اسماعیلیه و حتی در برخی منابع، شیعه اثنی عشری مورد تأیید است. در این فیلم، حشاشین، گروهی از آدم کش های حرفه ای و شیطانی هستند که به عنوان بازوان اجرایی نظام در پیشبرد اهدافش معرفی می شوند. حشاشین در فضایی با برد جهانی و در جنبه تبلیغات، سه کارکرد عمده دارند: شیعه بودن، تروریست بودن و شیطانی بودن حشاشین. شیطانی بودن نظام و حشاشین با مارهایی که همواره در آستین می پرورند و در محل زندگی آن ها وجود دارند و به ایشان در انجام مأموریت هایشان کمک می کنند، آن ها را به اهریمن های افسانه ای ایران همچون ضحاک پیوند می زند.
در دایره المعارف ها و مدخل های انگلیسی آمده است که حشاشین، گروه تروریستی از شیعه اسماعیلیه بودند و با داروهای روان گردان و مواد مخدر و همچنین وردها و طلسم های شیطانی، افراد را مسخر خود می کردند. این منابع همواره در توضیح خون ریز بودن این گروه، واژه assassin به معنای آدم کش و قاتل در زبان انگلیسی را مشتق از حشاشین می دانند. چندی پیش شبکه هیستوری، مستندی سیاه درباره جمهوری اسلامی ایران و بسیجیان امتداد داده بود. این گونه برنامه ها که تعداد آن ها کم نیست، از مدت ها پیش میان حشاسین، تروریسم و جمهوری اسلامی ایران در ذهن مخاطب غربی پیوند ایجاد کرده اند.


برگرفته از مجله سینمایی او

منبع : www.montazar.net



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







نويسنده : ابوالفضل و مهدی | تاريخ : پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, | نوع مطلب : <-PostCategory-> |
» عناوين آخرين مطالب